بدون عنوان
سلام پسر شیطونم
عزیز دل مامانی امروز قرار بود با مامان جون و بابایی بریم سونوگرافی ولی آقای دکتر برای پس فردا
بهمون وقت داد و مامان جون(مامان من)که خیلی ذوق دیدنت رو داشت حسابی پکر شد.
بابایی هم خیلی وقت که ندیدتت و اونم دلش برات خیلی تنگ شده.
منم که دیگه نگووووووووووووووو
کوچولوی من شما انقدر تو دل من وول میخوریکه من همش نگران میشم که با انقدر فعالیت که داری وزنت زیاد نشه...
امیدوارم نگرانی هام بیجا باشه و همه چی تا آخر خوب پیش بره
دوست دارم پسملکم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی